آیت الله كاشانی در قسمتی از نامه خود به مصدق در 27 مرداد 32، به اعتماد بی جای مصدق به آمریكا اشاره كرد و نتیجه این اعتماد را چیزی جز غارت نفت ایران توسط غرب ندانست و خطاب به مصدق نوشت: «همانطور كه در آخرین ملاقاتم در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد كردم كه آمریكا ما را در گرفتن نفت از انگلیسی‌ها كمك كرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی می‌خواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد.»

به گزارش مشرق، پس از آنكه كودتای 25 مرداد 1332 علیه دولت مصدق شكل گرفت، همچنان احتمال طرح‌ریزی یك كودتای دیگر و با ابعاد وسیع‌تر محتمل به نظر می‌رسید. از همین‌رو آیت‌الله كاشانی كه در مبارزات ملی شدن صنعت نفت در صف اول حضور داشت، ضمن نگارش نامه‌ای به مصدق در روز 27 مرداد 1332، علاوه بر هشدار به او درمورد وقوع كودتای احتمالی، نكاتی را به وی متذكر شد و اشتباهات گذشته مصدق را به وی یادآوری كرد. با این حال پاسخ مصدق به نامه آیت‌الله كاشانی، سرشار از غرور بود.
 
*** متن نامه آیت‌الله كاشانی به مصدق***
 
متن نامه آیت‌الله كاشانی به مصدق در روز 27 مرداد 32، درست یك روز قبل از كودتای 28 مرداد به این شرح است:
 
«حضرت‌ نخست‌ وزیر معظم‌ جناب‌ آقای‌ دكتر مصدق‌ دام‌ اقباله‌
 
عرض می‌شود، اگر چه امكاناتی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علی‌رغم غرض‌ورزی‌ها و بوق و كرنای تبلیغات شما، خودتان بهتر از هر كس می‌دانید كه همِّ و غم در نگهداری دولت جنابعالی است، كه خودتان به بقاء آن مایل نیستید.
 
از تجربیات روی كار آمدن قوام و لجبازی‌های اخیر بر من مسلم است كه می‌خواهید مانند سی‌ام تیر كذایی یك بار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. حرف این جانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید و مرا لكه‌ حیض كردید. خانه‌ام را سنگباران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را كه ترس داشتید شما را ببرد بستید و حالا نه مجلسی است و نه تكیه‌گاهی برای این ملت گذاشته‌اید.
 
زاهدی را كه من با زحمت در مجلس تحت‌نظر و قابل كنترل نگاه داشته بودم با لطایف‌الحیل خارج كردید و حالا همانطور كه واضح بوده درصدد به اصطلاح كودتا است. اگر نقشه شما نیست كه مانند سی‌ام تیر عقب‌نشینی كنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید، و اگر حدس و نظر من صحیح نیست كه همانطور كه در آخرین ملاقاتم در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد كردم كه آمریكا ما را در گرفتن نفت از انگلیسی‌ها كمك كرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی می‌خواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد. و اگر واقعاً با دیپلماسی نمی‌خواهید كنار بروید، این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود، كه من شما را با وجود همه بدی های خصوصی‌تان نسبت به خودم از وقوع حتمی یك كودتا به وسیله زاهدی كه مطابق با نقشه خود شماست آگاه كردم، كه فردا جای هیچ‌گونه عذر موجهی نباشد. اگر به راستی در این فكر اشتباه می‌كنم با اظهار تمایل شما، سیدمصطفی و ناصرخان قشقایی را برای مذاكره خدمت می‌فرستم، خدا به همه رحم بفرماید. ایام به كام باد.
 
سیدابوالقاسم‌ كاشانی/ 27 مرداد 1332»
 
 
 
بازخوانی نامه آیت الله كاشانی به مصدق در 27 مرداد 32 +سند
نامه آیت الله كاشانی به مصدق و پاسخ مصدق به آن
 
 
 
***پاسخ مغرورانه مصدق به نامه آیت‌الله كاشانی***
 
مصدق‌ در پاسخ‌ نامه‌ آیت‌‌الله‌ كاشانی‌ نوشت: 27 مرداد ماه‌ مرقومة‌ حضرت‌ آقا توسط‌ آقای‌ حسن‌ سالمی‌ زیارت‌ شد "اینجانب‌ مستظهر به‌ پشتیبانی‌ ملت‌ ایران‌ هستم." والسلام. دكتر محمد مصدق
 
*** محورهای مهم نامه آیت‌الله كاشانی به مصدق ***
 
این مكالمه بسیار حائز اهمیت است و نكات قابل تاملی دارد كه در ادامه به آن اشاره می‌شود.
 
1- آیت‌الله كاشانی در این نامه مصدق را به یاد مظالمی می‌اندازد كه نسبت به وی روا داشته است و دیگر "امكاناتی برای عرایض" او باقی نگذاشته است. كاشانی به خصوص، مصدق را به یاد واقعه دهم مردادماه می‌اندازد كه حزب پان‌ایرانیست به خانه وی حمله كرد و دست به قتل و جرح زد: «مرا لكه حیض كردید، خانه‌ام را سنگباران و فرزندانم را زندانی فرمودید.» كاشانی با همه این رفتار، می‌نویسد: «صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است. علی‌رغم غرض‌ورزی‌ها و بوق و كرنای تبلیغات شما، خودتان بهتر از هر كس می‌دانید كه هم و غمم در نگهداری دولت جنابعالی است كه خودتان به بقای آن مایل نیستید.»
 
 
2- آیت‌الله كاشانی در این نامه دو اشتباه بزرگ مصدق را، كه بعداً امكانی برای كودتا شد، به مصدق گوشزد می‌كند و این را باید از دقت نظر آیت‌الله برشمرد:
 
الف) انحلال مجلس: «حرف اینجانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید... و مجلسی را كه ترسی داشتید شما را ببرد بستید و حالا نه مجلسی هست و نه تكیه‌گاهی برای این ملت گذاشته‌اید.»
 
بی شك یكی از اشتباهات مصدق، انحلال مجلس بود. انحلال مجلس با شعارهای دموكراتیك مصدق و جبهه ملی سازگار نبود و آنها را نزد مردم دیكتاتور معرفی كرد. محمدرضا پهلوی نیز منتظر انحلال مجلس توسط مصدق بود تا بهانه‌ای برای سرنگونی مصدق داشته باشد. محمدرضا پهلوی در ملاقات با "شوارتسكف" گفته بود: «اگر مصدق رفراندوم خود را به اجرا بگذارد و مجلس را منحل كند، آن گاه خود او بر طبق قانون اساسی برای بركناری مصدق و آوردن نخست وزیر مورد نظر خود اختیارات كامل خواهد داشت.»
 
 انحلال مجلس نه تنها مصدق را از چشم آزادی‌خواهان انداخت، بلكه آینده را نیز از یك مجلس نیم‌بند محروم كرد. با این كه كودتاچیان عمل مصدق را در انحلال مجلس، غیرقانونی اعلام كرده بودند، پس از به قدرت رسیدن حاضر نشدند همان مجلس را تجدید كنند. آنها عمل مصدق را بهانه قرار دادند و مجدداً انتخاباتی راه انداختند و افراد مورد نظر را به مجلس آوردند تا بتوانند مسئله نفت را همان طوری كه استعمارگران می خواهند به تصویب برسانند.
 
ب) اخراج زاهدی از مجلس: زاهدی در اعتراض به تحت تعقیب قرار گرفتن خود در مجلس متحصن بود، اما با فشار نخست وزیر، از تحصن خارج شد و در شمال تهران مخفی شد. آیت‌الله كاشانی در اعتراض به این عمل مصدق نوشت: «زاهدی را كه من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل كنترل نگاه داشته بودم با لطایف الحیل خارج كردید و حالا همان طور كه واضح بوده درصدد به اصطلاح كودتاست.» این نیز یكی از اشتباهات بزرگ مصدق و مؤید دقت ظریف آیت‌الله كاشانی بود. خروج زاهدی از مجلس برای زاهدی و طراحان كودتا یك پیروزی تعیین‌كننده بود. به محض این كه وی از مجلس اخراج شد، مأموران سیا با وی رابطه برقرار كردند. در اسناد سازمان CIA آمده است كه «ایستگاه، اكنون با زاهدی كه ۲۱ ژوئیه/۳۰ تیر، پناهگاه خود در مجلس را ترك گفته بود، تماس مستقیم برقرار كرد.»
 
3- آیت الله كاشانی در این نامه، یكی از جنبه‌های رفتاری سیاسی مصدق را به وی تذكر می‌دهد. مصدق در طول تاریخ سیاسی خود نشان داد كه هرجا فرصت مناسبی برای كسب وجهه او وجود داشت، به میدان مبارزه می‌آمد و هر جا جان یا آبروی او را در معرض خطر قرار می‌گرفت، صحنه را ترك می‌كرد. مصدق در جریان بیست و پنجم تیرماه ۱۳۳۱ بدون مشورت با همكاران و جبهه ملی استعفا داد و به خانه رفت. وقتی مردم قیام كردند و محمدرضا پهلوی را مجبور به عقب‌نشینی و قوام را مجبور به استعفا كردند، از خانه بیرون آمد و روی كرسی صدارت نشست.

 آیت‌الله كاشانی این رفتار عافیت طلبانه مصدق را یادآور می‌شود و حدس می‌زند این بار نیز مصدق با طرح یك نقشه دیگر، یعنی چشم‌پوشی از توطئه زاهدی، تصمیم دارد تا با یك ژست ملی و مظلومانه خود را از درگیری‌های كمرشكن نجات دهد. آیت‌الله كاشانی می‌نویسد: «از تجربیات روی كار آمدن قوام و لجبازی‌های اخیر بر من مسلم است كه می‌خواهید مانند سی ام تیر كذایی، یك بار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید...اگر نقشه شما نیست كه مانند سی ام تیر عقب نشینی كنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید... و اگر واقعاً با دیپلماسی نمی‌خواهید كنار بروید، این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود كه من شما را با وجود همه بدی‌های خصوصیتان نسبت به خودم از وقوع حتمی یك كودتا به وسیله زاهدی... آگاه كردم كه فردا جای هیچ‌گونه عذر موجهی نباشد.»
 
4- آیت الله كاشانی در قسمتی از نامه خود، به اعتماد بی جای مصدق به آمریكا اشاره كرد و نتیجه این اعتماد را چیزی جز غارت نفت ایران توسط غرب ندانست و خطاب به مصدق نوشت: «همانطور كه در آخرین ملاقاتم در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد كردم كه آمریكا ما را در گرفتن نفت از انگلیسی‌ها كمك كرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی می‌خواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد.»
 
*** رفع شبهه جعلی بودن نامه آیت‌الله كاشانی به مصدق ***
 
بعضی از افراد مغرض در اصالت نامه آیت‌الله كاشانی به مصدق در 27 مرداد تردید كرده‌اند و انتشار این نامه را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تأییدی بر تردید خود دانسته‌اند. پس از چاپ خاطرات ناصرخان قشقایی نیز، دلیل جدیدی بر رد اصالت این نامه گرفته اند؛ زیرا آیت الله در این نامه می‌نویسد كه «اگر به راستی در این فكر اشتباه می‌كنم با اظهار تمایل شما، سید مصطفی و ناصرخان قشقایی را برای مذاكره خدمت می‌فرستم.» حال آن كه ناصرخان در آن ایام طبق خاطرات خود در فارس بوده است.
 
با دقت در نامه و پاسخ آن به دلایل ذیل، هیچ شبهه‌ای در اصالت نامه وجود ندارد:
 

 1- خط نامه با سایر نامه‌های آیت‌الله و خطوط وی هیچ تفاوتی ندارد و با كارشناسی مشخص است كه خط، خط آیت الله كاشانی است و امضای پاسخ نیز امضای مصدق است.
 
2- هر كس با محتوای نامه‌های آیت‌الله كاشانی و نوشته‌های دكتر مصدق آشنایی داشته باشد، قطع به اصالت به این دو نامه پیدا می‌كند. محمدعلی همایون كاتوزیان در این مورد می‌گوید: «نظر این جانب بر این است كه این نامه‌ها جعلی نیستند، خاصه به این دلیل كه پاسخ مصدق را به كاشانی هیچ نابغه‌ای نمی‌توانسته است به این خوبی جعل كند.»
 
3- اشكال نبودن ناصر خان در تهران، موجه به نظر نمی‌رسد. ناصر خان از یاران نزدیك مصدق بود كه به آیت‌الله كاشانی نیز احترام می‌گذاشت و بسیاری از پیام‌ها توسط وی بین این دو ارسال ‌می‌شد. از این رو، آیت‌الله قصد داشته است تا سخن‌هایی را كه نمی‌شده در نامه بنویسد، به وسیله ناصر خان بفرستد. قطعاً، آیت‌الله كاشانی از غیبت ناصرخان بی‌اطلاع بوده است و این بی‌اطلاعی چنان معمولی است كه امكان اتفاق آن بسیار زیاد است. چنان چه كاتوزیان نیز می‌نویسد: «این به هیچ وجه ثابت نمی‌كند نامه كاشانی به مصدق جعلی است... معلوم نیست كاشانی از نبودن ناصر خان در تهران باخبر بوده است.»
 
4- این نامه، تنها بعد از انقلاب منتشر نشده است، بلكه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در كتاب پاسخ به كتاب «گذشته چراغ راه آینده است» نیز به چاپ رسیده است. حجت الاسلام خسروشاهی در مورد نامه آیت‌الله كاشانی به مصدق از احسان طبری كه در خاطرات خود به آن اشاره می‌كند، سؤال می‌كند. طبری در پاسخ می‌گوید: «نسخه‌ای فتوكپی شده از این نامه، قبل از انقلاب اسلامی در آلمان توسط یكی از دوستان در اختیار من قرار گرفت تا در نوشتن تاریخ ایران و خاطرات خود از آن استفاده كنم.»
 
5- یكی از ادله مخالفین بر نفی نامه این است كه دكتر "حسن سالمی" در آن زمان در زندان مصدق به سر می‌برده و نمی توانسته این نامه را به مصدق برساند؛ ولی اسناد و مدارك غیرقابل انكار نشان می‌دهد كه آقای سالمی در ۲۵ مرداد از زندان آزاد شده است. به علاوه خود دكتر سالمی نیز طی مقاله‌ای به تمامی شبهات درمورد این نامه پاسخ داده است.
 
*** برگرفته از كتاب بازخوانی نهضت ملی ایران
 
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 0
  • سید حسین ۱۸:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۷
    0 0
    از این روست که حضرت امام ره در مورد مصدق فرمودند که ایشان مسلم هم نبود.... خدا همه ی این ملت و امت را از دست خائنان به آرمانهایش در امان بدارد ان شاء الله

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس